سرزمین من کجاست

balochzohreh1@gmail.com

سرزمین من کجاست

balochzohreh1@gmail.com

جامعه بلوچ در تقابل اندیشه های سنتگرا و پست مدرن (1)(۲ )

نوهان 

انسان و جوامع در دنیایی پویا زندگی می کنند،تا کنون هیچ قدرتی نتوانسته سیر تکامل بشری و گذار جوامع به مراحل مختلف را متوقف کند.البته این روند در تمام جوامع یکسان نبوده و برخی جوامع اختلاف فاحشی با دیگر جوامع تکامل یافته دارند. نگاهی به پیدایش مکاتب و ایدئولوژی های مختلف در گذر زمان و تغییر تفکرات و اندیشه انسان در طول تاریخ مهر تاییدی بر این ادعاست. جوامعی که خود را با روح زمانه وفق داده و درک درستی از فلسفه حقیقی جوامع بشری داشته اند، توانسته اند گام در مسیر رفاه و زندگی بهتر بگذارند. ایده آلی که هدف اصلی تشکیل جوامع بشری بود.

مفهوم سنت در لغت به معنای طریق و روش است،خواه پسندیده یا ناپسند و همواره برایمان یادآور مراسم ، آئین ها و رفتارها بوده و تشریفات خاص خود را به ذهنمان متبلور می سازد. و به قول "گیدنز" « سنت در حوزه ای معین تکرار و باز انجام می شود » این امر نشان می دهد که سنت درسیکل تکرار گذشته قرار دارد. سنتگرایان معتقد به حقایقی هستند که شمول تاریخی و جغرافیایی همه گیر دارد،یعنی همه انسانها در همه ی مقاطع تاریخی و همه ی مناطق جغرافیایی به آنها باور داشته اند، دارند و خواهند داشت.از این رو در "دوران تجدد" (مدرنیسم) روشنگری با محوریت عقل مطرح شد، به نقد تفکرات سنتی پرداخت و در تقابل با سنتگرایی قرار گرفت.

و با مطرح شدن پست مدرنیسم ، تکثر عقلانیت و فرهنگ پذیرفته شد، که امکان تفکر دوباره درباره ی سنت برای انسان مدرن را فراهم کرد. بدین معنی که عقلانیت دینی و سنتی هم می تواند اجازه ظهور داشته باشد، اما حقیقت آن در همان محدوده خود رسمیت دارد. اندیشه ی پست مدرن نوعی آزادی بیان به سنت بخشید.

با این مقدمه نگاهی به تقابل سنتگرایی و اندیشه های پست مردن در جامعه بلوچستان خواهیم داشت؛

جامعه بلوچ، جامعه ای به شدت مذهبی با تفکرات سنتگرا می باشد، و به کمک آیین های مذهبی درصدد احیاء وتکرار گذشته می باشد،تفکرات سنتی جامعه بلوچ  قدرت خود را از آیین های مذهبی می گیرد،همین مقوله تضاد بین صاحبان این تفکرات و هواداران مکتب مدرنیسم را شدت بخشیده است،البته پیروان هر دو مکتب به نوعی در انحصارطلبی وجه مشترک دارند. مدرنیست ها در تعریف عقلانیت خاص خود و سنتگرایان در حقیقت جهانشمول خود.  اما موضع سنتگرایان با اندیشه های پست مدرن چگونه است؟

به دلیل پیچیدگی های مکتب پست مدرنیسم و به نوعی ناشناخته بودن آن در جامعه بلوچستان، همان موضع تقابل با مدرنیته با تفکرات پست مدرن هم به قوت خود باقیست. وعده تسلط بر سرنوشت و ساختن آینده دلخواه با شکستن قالب‌های طبقاتی،سمبل زدایی و ساختن  پایه های جدید بر مبنای همان مفاهیم سمبلیک،احتمال "عدم قطعیت"که دربستر اندیشه ی پست مدرن بیان می شود و ساختن دوره جدید تاریخی در جهت تغییرات تکنولوژیکی و فرهنگی از عوامل عدم  رشد و گسترش تمایلات پست مدرن در جامعه سنتگرای بلوچستان هستند. درکل و به زبان ساده پست مدرنیسم  به مطلق گرایی نگاهی انتقادی دارد، که با تعریف افکار سنتی جامعه ما سازگار نیست.صاحبان اندیشه های سنتی با رد اندیشه های پست مدرن آن را پدیده ای خطرناک تر از مدرنیسم می دانند، زیرا مدرنیسم علنا به تقابل سنت می پرداخت اما پست مدرنیسم سنت را می پذیرد ولی هم سطح با فضاهای فکری دیگر،  و به اذعان سنتگرایان این امریعنی نفی جایگاه وجوهر سنت.

در اندیشه های پست مدرن روایت های مارکسیست،هگل یا کانت و حتی آیین های دینی و مذهبی و هر اندیشه ی دیگر، مطلق به شمار نمی آید و هر کدام در حوزه خاصی کاربرد دارد. و حیثیت پراگماتیک آن در همان حیطه تعریف شده است.جهانشمول نیستند وتنها بعد کوچکی از زندگی را سامان می دهند. جامعه پست مدرن بنا به کاربرد و مزیت هر کدام از مکاتب فوق می تواند به آنها رجوع کند واز آنها در جهت رفاه،آسایش،منفعت ونیازهای عملی خود استفاده کند،اما آنها را به عنوان اصل و "فرا روایت" خود نمی پذیرد.این وضعیت به جامعه روندی پویا می بخشد و جایگاه تک تک افرد درون خود را ارتقا می دهد، بر خلاف جامعه سنتی که به دلیل ذات جمعی بودن، الگوهای فردی را نمی پذیرد. یکی از معضلات جامعه سنتگرا ، وجود طبقه ای است که خود را حافظان ونگهبانان سنت می دانند و در این جهت به تفسیر و تشریح آن برای سایر افراد جامعه می پردازند. امور مذهبی مستثنی از این جریان نبوده و در جامعه مذهبی بلوچستان هم شاهد چنین طبقاتی هستیم. یکی از آسیب هایی که از این جناح به قوم بلوچ وارد شده ، به وجود آمدن تفکرات بنیادگرایانه از دل سنت بوده است. تفکری که بر اعتبار مفاهیم مشخص تاکید دارد، گفتگو را نمی پذیرد و با خشونت همراه است. باید اعتراف کنیم ،حتی اکثر روشنفکران و نخبگان بلوچ هم با همه تلاشی که در جهت بسط و گسترش مفهوم مدرنیته یا پست مدرن برای عموم و جامعه دارند، در حیطه زندگی شخصی خود  درگیر تفکرات سنتی هستند. به عنوان مثال در تعریف نقش زنان،تفکرات مردسالاری وفتح باب مقوله سنتگرایی و قیاس آن با پست مدرنیسم را از این رو مفید میدانم که اولا بلوچستان در دوره ای تاریخی با ویژگیهای بدیع به سر می برد ، که از هر دوره دیگر تاریخی این منطقه متمایز است.همچنین پتانسیل هایی در اختیار قوم بلوچ قرار گرفته، که در صورت عدم رویکرد مناسب نوعی فرصت سوزی تلقی می شود. دوما نهادینه شدن تفکرات پست مدرن، جامعه را به سمت درک ویژگی های خاصی از سبک زندگی هدایت می کند و در حالت مفید، دامنه ی کاربرد و درک بالقوه این تفکر در جامعه مشهود خواهد بود.

حال این سوال مطرح می شود، آیا تحولات اجتماعی و دگردیسی نسل جدید بلوچ که در حال رخداد است به نفع اندیشه های پست مدرن خواهد چربید؟ یا همواره تحت شعاع سنتگرایی خواهد بود؟!

نسل جدید بلوچ ،خود را در احاطه سخت افزاری تکنولوژی پیدا کرده و ناخودآگاه در معرض اغواگری جهان لوکس قرار گرفته است و شاید مفهوم درست از مدرنیته را درک نکند! اما آن روی سکه ،افکار سنتی قرار دارد که به پشتوانه خانواده ،اجتماع و محیط سنتی حاکم در جامعه بلوچستان گستره ی تعارضات را افزایش می بخشد. این دوگانگی نوعی ناهنجاری هویتی و فرهنگی را درجامعه به همراه داشته  که منجر به برداشت های سطحی از سبک زندگی و عدم تمایزنگرش مدرن با نگرش لوکس شده است.در چنین بستری نقش نخبگان و نیروهای تاثیرگذار در جامعه در جهت هدایت فرهنگی به چشم می آید، نه به عنوان یک قانونگذار،حتی حق دیکته کردن ارزش ها یا راه حل ها برای مشکلات اجتماعی را ندارند. وظیفه آنها تا پیگیری خصایص و ویژگی های "روشنگری" به منظور "ارتقاء درک" افراد جامعه می باشد. به نحوی که به برابری ارزشها، تفاوتها واعتقادها اجازه دهند تا در حد امکان فعالیت داشته باشند. نتیجه ی چنین رویکردی در منطقه، افراد را به سمتی هدایت می کند تا بتوانند حداکثر امکان برای ساختن زندگی و جامعه خودشان را داشته باشند. اگرجامعه سنتگرای بلوچ به درک صحیحی ازتفکرات  پست مدرن برسد، نسل جدید زمان کافی برای بحث راجع به ایدئولوژی ، سیاست و دستورات دنیای جدید که در حال بوجود آمدن است را خواهد داشت. سختی هماهنگی با تعارض ها، ترس از دست دادن ایدئولوژی و روش سنتی گذشته و ادراکات پیرامون آن، می تواند از عوامل بازدارنده جامعه بلوچ برای تغییر و ساختن جامعه ای پیشرفته باشد. راه حل گذر از این موانع  می تواند، "انتخاب عقلایی" به همراه "رفتارگرایی" همچنین تعدیل و ترد برخی ارزش ها و تجدید نظر در تصمیم گیری هایمان باشد. شاید ریشه دار بودن سنتگرایی در بلوچستان مطرح شدن اندیشه های پست مدرن را پیچیده تر کند، اما تجربه دو جریان عمده قدرت در تاریخ منطقه و ناکارآمدی در پیشبرد مطالبات حقیقی جامعه و عدم تجربه شاخص های توسعه اجتماعی می تواند امتیاز ویژه ای برای تغییر موضع نسل جدید بلوچ باشد.پس می توان گفت زمان آن رسیده تا به جای موشکافی و آنالیز فرهنگ به بازگویی و تفسیر آن متناسب با حیطه عمل و حیثیت پراگماتیک آن بپردازیم. در نهایت باید گفت همراه شدن با اندیشه های "پست مدرن" ، به معنای دور ریختن هرآنچه که در حیطه "سنت" است نمی باشد ، اما پیدا کردن راه هایی برای اینکه بتوان ایده های قدیم و جدید را با یکدیگر به کار برد می باشد.

نوهان 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد