طی سالهای اخیر بنیادگرایی در میان خانواده های بلوچ رشد چشمگیری یافته و این تفکر که از ورطه های آزار دهنده و مهمترین چالش های جامعه کنونی بلوچستان به شمار می رود همیشه بر سر راه پیشرفت جامعه به کمین نشسته تا با القای تفکرات افراطی، جوانان و بخصوص خانواده ها را از مسیر پیشرفت باز دارند و به بیراهه بکشانند.
هراس این تفکر و سر ناسازگاری با علوم مختلف و باتوجه به روند رو به رشد آگاهی در میان مردم بلوچ از آنجا بوجود آمده است که با دستیابی خانواده های بلوچ به علم و تحصیل و دانش؛ دیگر مکاتب آنها خریداری نداشته و رو به نابودی بگراید.
از یک طرف این جریان سعی دارد تا با القای تفکرات افراط گرایانه مذهبی خویش به بنیاد خانواده ها و در دل افراد نفوذ کرده و بر ترویج تفکر و ایده آل های متعصبانه و خشک خویش پا فشاری نماید.
ادامه مطلب ...
روزدرآ: می گویند که «هنرمند هر کجا رود قدر بیند و بر صدر نشیند» اما این روزها هنرمندان نه تنها قدر نمی بینند بلکه در قعر ناملایمتی ها می نشینند چرا که هنرمندان در بدترین شرایط معیشتی جان خود را از دست می دهند و سرمایه های این خطه از کشور به باد فنا می روند.
از قدم الایام گفته اند سالی که نکوست از بهارش پیداست اما بهار امسال بهاری بود که با درگذشت استاد ماشالله بامری و بعد از آن استاد غلامرسول دینارزهی به خزان موسیقی بلوچستان مبدل گشت و این سال آنطور که از بهارش پیدا بود نوید یک سال بد را برای هنرمندان این خطه می داد .
ادامه مطلب ...
دو خلبان نابینا که هر دو عینکهای تیره به چشم داشتند، در کنار سایر خدمه پرواز به سمت هواپیما آمدند، در حالی که یکی از آنها عصایی سفید در دست داشت و دیگری به کمک یک سگ راهنما حرکت میکرد. زمانی که خلبانها وارد هواپیما شدند، صدای خنده ناگهانی مسافران فضا را پر کرد. اما در کمال تعجب دو خلبان به سمت کابین پرواز رفته و پس از معرفی خود و خدمه پرواز، اعلام مسیر و ساعت فرود هواپیما، از مسافران خواستند کمربندهای خود را ببندند.
ادامه مطلب ...
می خواهم بگویم ! ازتوبگویم از من و از قصه تکراری گلایه هامان !
گرچه می دانم ؛ " از تو نوشتن قدغن گلایه کردن قدغن ! عطرخوش زن
قدغن ! تو قدغن ! من قدغن!" اما باز می گویم و باز گلایه می کنم!
ازتو ! از من ! ازما ! ازما که رخت مان تاول و جنسمان جنس شب است.
"ازما که اهل طاعونی این قبیله مشرقی ایم."
ما زنان و دختران بلوچ همواره گفته ایم ، ازخود و از حقوق از دست رفته مان.
اما به راستی کدامین حقوق ؟چه جای اعتراض که هنوز حق خویش را نیافته ایم
ما که همیشه حق مان را گدایی کرده ایم و هرگز بیش از آنچه به ما داده اند نگرفته ایم
بی آنکه بدانیم هرگز به گدا چیز با ارزشی نخواهند داد. ما که در برابر هرشری سکوت
اختیار کرده ایم و هم رنگ جماعت شده ایم.باز غافل از آن که در برابر هرشری که